این در حالی است که از طرفی ماهیت شبکه ملی اطلاعات مبتنی بر قوانین مصوب کاملاً بارز و شفاف است و خطمشی کلان آن در شورای عالی فضای مجازی، ماده ۴۶ برنامه پنجم توسعه کشور و نهادهای رسمی دیگری از پیش ترسیم گردیده و از سوی دیگر در حالی این کمپین مدعی چنین فرضی است که کشورهای شش چشم به عبارت بریتانیا، اسرائیل، آمریکا، کانادا، استرالیا و نیوزلند، تحت پیمان UKUSA قریب به ۷۰ سال است تمامی اطلاعات سایبری کاربران جهان را شنود، ذخیره و کنترل میکنند و بدین ترتیب یک استبداد اطلاعاتی را بر جهان حاکم ساختهاند که اولاً بصورت مطلق ناقض حریم خصوصی تمامی ملتهای جهان است و مفهوم حریم خصوصی عملاً به یک شعار دور از واقعیت مبدل شده و ثانیاً سدّ اصلی در برابر تحقق جریان آزاد اطلاعات میباشد.
یکی از آخرین اعتراضاتی که به بخش کوچکی از این مجموعه ششگانه یعنی «آژانس امنیت ملی»[۱] صورت گرفت، در جریان افشاگریهای «ادوارد اسنودن»[۲] پیمانکار سابق این سازمان اطلاعاتی – امنیتی آمریکایی بود که موج اعتراضات مردمی در آمریکا و اروپا را تا ماهها به دنبال داشت.
در حالی کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران از تحقق شبکه ملی اطلاعات جمهوریاسلامی ایران ابراز نگرانی میکند که شبکه جهانی اطلاعات کشورهای مذکور هرگونه امنیت و محرمانگی را از بین برده و بارها در طول دهههای گذشته توسط افراد، نشریات و مطبوعات و حتی اسناد افشا شده اطلاعاتی این مسئله به اثبات رسیده است.
از این رو لازم دیده شد تا بررسی جامع و مستند بر گزارش «اینترنت در زنجیر» صورت گیرد و نتایج حاصل از آن با افکار عمومی ملی و فراملی به اشتراک گذاشته شود.
آشنایی با «کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران»
آنچه که در وبسایت رسمی[۳] این کمپین در بخش درباره ما آمده است به شرح زیر است:
“کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران” به منظور جلب حمایت از فعالان و مدافعان حقوق بشر ایرانی که در راستای کسب حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود در چارچوب پیمانها و معیارهای بین المللی ای که ایران ملزم به رعایت آنهاست فعالیت می کنند، تشکیل شده است.
” کمپین بین المللی” بر پایه این اصول بنیاد نهاده شده است:حقوق بشر در ایران همچون هر کشور دیگری، یک دغدغه ی مشروع و بر حق بین المللی است و برای ایجاد صلح و امنیت بین المللی ، امری اساسی است. حقوق بشر در ایران فقط با یاری جامعه مدنی تحقق می پذیرد که نقش آنها باید مورد حمایت قرار گرفته و تداوم پیدا کند. پذیرش حقوق بشر در ایران باید غیرجانبدارانه باشد و از اهداف سیاسی دوری کند؛ و نهایتا اینکه در دنیای امروز، همبستگی با مردم همه کشورها در مبارزاتشان برای کسب حقوق بشر یک ضرورت اخلاقی است.
این کمپین برای اینکه مقامات دولت را به رعایت و پیروی از قوانین و معیارهای بین المللی ترغیب و یاری نماید مبادرت به مستند سازی میزان پایبندی دولت ایران به الزامات بین المللی حقوق بشر می کند و این اطلاعات را به همراه سایر اطلاعات مورد نیاز برای یک ارزیابی دقیق و ارائه پیشنهادات سازنده در معرض افکار عمومی قرار می دهد.
این کمپین فعالان جامعه مدنی در سراسر جهان را در باره وضعیت حقوق بشر در ایران آگاه کرده و آنها را ترغیب می کند که از همنوعان ایرانی خود فعالانه حمایت کنند.
این کمپین به ترویج خواسته ها و پیشنهادات جنبش های اجتماعی و حقوق بشر در ایران در سازمانها و نهادهای بین المللی می پردازد و تریبونی برای طرح نظرات آنها بوجود می آورد.
این کمپین برای ایجاد یک شبکه منطبق با اصول خود و برای جلب مشارکت در تحقق اهدافش در سراسر دنیا تلاش خواهد کرد .
پیشینه کمپین
در پاییز ۱۳۸۶ فعالان حقوق بشر که در سازمان غیر دولتی “بنیاد برای امنیت بشر در خاور میانه” همکاری میکردند، تصمیم گرفتند که یک حرکت بین المللی را برای پرداختن به چالش های فوری ای که مردم و بویژه جامعه مدنی حقوق بشری در ایران با آن مواجه است آغاز کنند.
جامعه حقوق بشری در ایران در یک وضعیت خطرناک و حفاظت نشده تحت آزار و اذیتهای سخت و بدون حمایت موثر از سوی جامعه بین المللی قرار دارد. تنش های بین المللی دستآویزی برای افزایش سرکوب در داخل ایران و حذف “حقوق بشر” از دستور کار بین المللی شده است. جنبش های اجتماعی پرشور در ایران،از جمله جنبش های زنان، دانشجویان و کارگران، شجاعانه در یک فضای غیر ازاد فعالیت می کنند و تحت فشارهای رسمی بسیاری قرار دارند. آنها از همبستگی و توجه بین المللی استقبال کرده و به فوریت به آن نیاز دارند و این فعالیتها برای حمایت موثرتر جامعه مدنی بین المللی و نهادهای بین دولتی باید تقویت و تحکیم شوند.
طبق متن فوق و به بهانه اجرای حقوق بشر در ایران، این کمپین بر خلاف ادعای مطرح شده، بصورت کاملاً سیاسی و جانبدارانه به دخالت در امور داخلی جمهوریاسلامی ایران، تعیین و صدور دستورالعمل برای نهادهای سیاسی، اقتصادی، مدنی و قضایی و نقض آشکار حقوق ملت ایران میپردازد.
این کمپین که دفتر مرکزی آن در نیویورک است از منابع مالی دولت آمریکا و لابیهای سیاسی – اقتصادی صهیونیسم تأمین شده و در راستای اهداف آنها حرکت مینماید.
بصورت معمول گزارشهای این کمپین کاملاً برای سیاهنمایی و اتهامزنی به جمهوریاسلامی ایران و تخریب وجهه جهانی کشورمان پرداخته و در این راستا حتی از سندسازی نیز استفاده میکند.
محورهای موضوعی گزارشها، کلیپها، بیانیهها و مطالعات این کمپین شامل سیاهنمایی چهره اجتماعی ایران، سیاهنمایی اسلام، دیکتاتور جلوه دادن نظام جمهوریاسلامی، تلقین وجود تبعیضات قومی، پایمال شدن حقوق زنان، سیستم قضایی ناعادلانه، وجود زندانهای مخفی، بازجویی و شکنجههای غیر قانونی، اعدام، عدم وجود آزادی بیان و عدم وجود حقوق بشر در ایران میشود.
از نکات درخورد تأمل اینست که کلیه مواردی که طی گزارشها و بیانیههای کمپین علیه ایران منتشر میشود، در آمریکا بصورت مداوم مورد اجرا است و توسط مردم آمریکا به شدت مورد اعتراض است و در مقابل، این دست مسائل در متن جامعه و حکومت ایران وجود ندارد.
به بیان دیگر هر آنچه از بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی (جنبش ۹۹ درصدی مردم آمریکا)، تبعیض قومیتی (قتل سیاهپوستان توسط پلیس آمریکا)، تضییع حقوق زنان (بهرهکشی جنسی از زنان و دختران و تبدیل شدن زن به کالای تجاری)، رشوهگیری قضایی (وجود گروههای مافیایی فرا قانون نظیر صهیونیستها و فراماسونها)، زندانهایی با شکنجههای وحشیانه و دور از انسانیت (نظیر گوانتانامو و ابوغریب)، بیعدالتی سیاسی (انجام تقلب در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا)، فراگیری اعدام پیش و پس از محاکمه در آمریکا از طریق تزریق سم و … در آمریکا شایع است، بعنوان موارد نقض حقوق بشر به جمهوریاسلامی ایران نسبت داده میشود حال آنکه ایران از پیشتازان عرصه جهانی در احیای کرامت انسان و برقراری عدالت است.
شیوه رایج گزارشنویسی این کمپین بدین صورت است که در راستای هدف اصلی گزارش و به قصد اتهامزنی به یک یا چند محور موضوعی که در بالا بیان شد، اسنادی معتبر از اخبار و سخنرانیهای مقامات مربوط جمعآوری نموده، بخش خاصی از آن را استخراج کرده که با این کار فضای کلی خبر از دست میرود، موارد حاصل را با ترتیبی که از عملیات روانی تبعیت میکند چیده و نهایتاً جملات اصلی را با قیدی مانند «به نقل از منابع آگاه» که هیچگونه رسمیت و صحتی بر آن مترتب نیست ابراز داشته و در نهایت طی نتیجهگیری، جمهوریاسلامی ایران را متهم به یکی از مواردی مینماید که در کشورهای اروپای غربی و آمریکا جاری است!
* بررسی گزارش «اینترنت در زنجیر»
محورهای موضوعی
الف) محورهای موضوعی رسمی:
در این گزارش، محورهای موضوعی رسمی زیر بیان شده است:
۱- سانسور و فیلترینگ
۲- شبکه ملی اطلاعات ایران
– تاریخچه
۳- اجزای شبکه ملی
– مرکز داده ملی
– گراهینامههای امنیتی ملی
– مرورگر ایرانی
– سیستمعامل ایرانی
– موتور جستجوی ملی
– شبکههای اجتماعی ملی
– ایمیلهای ملی
– وی.پی.ان ملی
– سرعت و بودجه
– پیشرفت
۴- فیلترینگ اپلیکیشنهای موبایل
۵- نهادهای امنیتی و کاربران اینترنتی
– پلیس فتا
– ارتش سایبری
– برخوردهای امنیتی با فعالین سایبری
– مسدود شدن سایتهایی خاص با برخورد امنیتی
۶- مذاکره ایران با گوگل
۷- تحریم دیجیتال علیه ایران
۸- دولت حسن روحانی و آزادی اینترنت
ب) محورهای موضوعی ضمنی:
۱- اتهام اختناق اطلاعاتی
– سیاهنمایی گواهینامه امنیتی ملی
– سیاهنمایی مرورگر ملی
۲- اتهام اختناق اینترنتی
– سیاهنمایی وی.پی.ان ملی
– سیاهنمایی سیستمعامل ملی
۳- معرفی شبکه ملی اطلاعات به عنوان ابزاری برای شناسایی و سرکوب کاربران و سرقت اطلاعات آنها
۴- مخالفت شدید با استقلال ایران در حوزه نرمافزار، سیستمعامل، اینترنت و دیگر امکانات سایبری
۵- مخالفت شدید با استقلال امنیت سایبری ایران
۶- ایجاد رعب و وحشت در ایرانیان نسبت به بومی شدن دانش و تکنولوژی سایبر از طریق تهدید شدن با جاسوسی و نقض حریم خصوصی
۷- سیاهنمایی چهره نهادهای برقرار کننده امنیت سایبر ایران
۸- تشویق غرب خصوصاً آمریکا در رفع تحریمهای دیجیتال
اهداف استراتژیک گزارش
اهداف استراتژیک گزارش کاملاً منطبق و همراستا است با محورهای موضوعی ضمنی.
– معرفی شبکه ملی اطلاعات به عنوان ابزاری برای شناسایی و سرکوب کاربران و سرقت اطلاعات آنها
در صفحه نخست گزارش به منظور معرفی شبکه ملی اطلاعات به عنوان ابزاری برای شناسایی و سرکوب کاربران و سرقت اطلاعات آنها، بیان شده: «تلاشهای مقامات دولتی و حکومتی برای محدود کردن دسترسی و همچنین کنترل کاربران همزمان در سه حوزه اتفاق میافتد: اول، تقویت زیرساختهای فنی (شبکه ملی اطلاعات، گواهینامههای SSL، مرورگر و سیستمعامل ملی)، دوم؛ فیلترینگ وبسایتهای اینترنتی و برنامههای تلفن همراه، ارائه لایحه جرمانگاری VPN توسط پلیس فتا، سوم؛ ارعاب و دستگیری فعالان حوزه اینترنت.»
در ادامه، هدف از کنترل اینگونه بیان گردیده است: «قادر باشند دسترسی کاربران را به اینترنت جهانی قطع، از محتوای ارتباطات آنها خبر داشته و اطلاعات مربوط به آن را ذخیره و فعالیت آنلاین افرادی که از اینترنت بعنوان ابزاری برای فعالیتهای حقوق بشری، سیاسی و اجتماعی استفاده میکنند را کنترل کنند.»
نکته حائز اهمیت اینست که «فضای سایبر»[۴] به معنی «فضای کنترل»[۵] است و بریتانیا اساساً با نیت کنترل مردم جهان از ابتدا شروع به گسترش خطوط تلگراف و تلفن در سراسر اروپا و آمریکا نمود و این مسئله پس از جنگ جهانی دوم با شدت بسیار بیشتری از سوی ایالات متحده آمریکا ادامه یافت.
– مخالفت شدید با استقلال امنیت سایبری ایران
آنچه که باعث گردیده کشورهای غربی، در تقابل با استقلال سایبری جمهوریاسلامی ایران واکنش صریح نشان دهند و ایران را در موضع اتهام جاسوسی معرفی نمایند، از این روست که در صورت تحقق این استقلال، به دلیل بومی شدن کنترل فضای سایبر ملی، اطلاعات کاربران ایرانی از دسترس سیستم شنود جهانی سازمانهای امنیت سایبری غرب خصوصاً مجموعه «شش چشم»[۶] خارج میگردد و بدیهی است که چنین مسئلهای، ضربه سهمناکی بر پیکره تسلط اطلاعاتی غربیها وارد خواهد ساخت تا آنجا که میتوان ادعا نمود کاملاً روند جنگ اطلاعاتی میان جمهوریاسلامی ایران و غرب متحول خواهد شد.
این دغدغه به حدی است که در گزارش اینترنت در زنجیر بصورت مداوم بیان شده است. در صفحه ۹ گزارش آمده «در صورت راهاندازی شبکه ملی اطلاعات، همه ارتباطات کاربران داخل کشور بر روی اینترنت ملی، تحت کنترل کامل نهادهای ناظر قرار میگیرد. بهعلاوه نهادهای دولتی مرتبط میتوانند هر زمان که بخواهند ارتباط کاربران را با اینترنت جهانی قطع کنند.»
در حالی این مسئله مطرح میشود که بر اساس اطلاعات و اسناد موجود از جمله سند توافقنامه UKUSA که میان پنج کشور بریتانیا، آمریکا، کانادا، استرالیا و نیوزلند در حوزه امنیت سایبر منعقد گردیده است، این پنج کشور آنگلوساکسون، چنین سیستم نظارتی و کنترلی را در سطح جهان، قریب به ۶۰ سال است که راهاندازی و بهرهبرداری نمودهاند!
همچنین در ادامه به صورت تلویحی به همین مسئله اشاره شده است: «وقتی کاربران ایرانی اطلاعات خود را بر روی سرورهای خارج از ایران ذخیره میکنند، عملاً امکان دسترسی آن را برای نهادهای دولتی داخل کشور غیر ممکن یا بسیار دشوار میسازند»
معادل دیگر مفهوم فوق اینست که با ذخیره اطلاعات کاربران روی سرورهای خارجی، دسترسی غرب به اطلاعات ایرانیان کاملاً راحت و ممکن است و حالت متضاد جمله فوق بیان میدارد در صورت ذخیره اطلاعات کاربران ایرانی روی سرورهای داخلی، دسترسی نهادهای دولتی و امنیتی خارجی به آنها بسیار دشوار میگردد.
در همین راستا، صفحه ۱۰ این گزارش در خصوص گراهینامه SSL ملی گفته است: «صدور گواهینامههای امنیتی SSL یکی دیگر از اقداماتی است که به نهادهای متولی این امکان را میدهد که تحت شرایطی بتوانند به محتوای ارتباطات کاربران دسترسی داشته باشند. صدور این گواهینامهها بخشی از پروژه راهاندازی شبکه ملی اطلاعات، برای محدود کردن دسترسی کاربران به گواهینامههای معتبر جهانی است.»
علت اینکه غرب خصوصاً آمریکا نگران قطع ارتباط ایرانیان با گواهینامههای SSL جهانی است کاملاً روشن است. دو شرکت مرجع و اصلی جهت صدور گواهینامههای SSL در جهان شناخته شده است، شرکت Verisign و Open SSL.
در خصوص شرکت Verisign در جریان افشاگریهای اخیر اسنودن، اثبات گشت که «اطلاعات محرمانه مشتریان خود را به آژانس امنیت ملی آمریکا ارائه میکرده»[۷] و گواهینامههای امنیتی شرکت Open SSL دارای حفره امنیتی با نام «خونریزی قلبی»[۸] بوده است که باعث نا امنی اطلاعات کاربران آن میشده و این حفره سالها وجود داشته است. البته گمانههایی در خصوص تعمدی بودن این حفره به عنوان یک «درب پشتی»[۹] برای آژانس امنیت ملی مطرح گردید که از سوی مقامات این سازمان هیچوقت رد نشد.
نسبت به موضوع گواهینامه SSL ملی، آنچه که دشمن از آن هراس دارد در صفحه ۲۲ گزارش اینگونه عنوان شده است: «هر چقدر کاربران ایرانی از سیستمعامل ملی و مرورگر ساینا بیشتر استفاده کنند، عملاً کمک به توزیع این گواهینامه و اعتبار بخشیدن به آن میکنند. چرا که همه کامپیوترهایی که از این مرورگر بهره میگیرند، بدون هیچ اخطاری به کار خود ادامه میدهند. به این ترتیب هر گواهینامه دیگری که توسط منابع دولتی صادر شود، برای کامپیوترهای کاربرانی که از این مرورگرها استفاده میکند، دارای اعتبار خواهد بود. فراگیر کردن چنین گواهینامههایی در اصطلاح موقعیتی به آن میبخشد که آن را تبدیل به «گواهینامه ریشه» یا Root Certificateمیکند.
به این ترتیب بدون اینکه دولت ایران سایتهای اینترنتی را مسدود یا فیلتر کند، عملاً با اشاعه و فراگیر کردن گواهینامههای ساخت خود، این امکان را خواهد داشت تا به اطلاعات و ارتباطات آنلاین کاربرانی که در داخل ایران خواسته یا ناخواسته از این گواهینامهها استفاده میکنند، دسترسی داشته باشد.»
در مجموع یکی از اساسیترین شیوههای سرقت اطلاعات حساس کاربران اینترنت در جهان توسط سازمانهای شش چشم این است که مسیری را بعنوان مسیر امن تبادل اطلاعات معرفی میکنند، حال آنکه همان مسیر بیش از دیگر ارتباطات فضای سایبر تحت نظر و جاسوسی است.
در این راستا بسیاری از نرمافزارهای «فیلترشکن»، «رمزگذاری اطلاعات»، «هاردهای آنلاین»، «آنتیویروس» و … تحت اختیار این شش سازمان است اما عموم مردم جهان و حتی کارشناسان تکنولوژی اطلاعات از این موضوع بیخبرند.
جملهای که صفحه دهم گزارش در خصوص فیلترشکن بیان نموده تأییدی بر ادعای فوق است. در این خصوص عنوان شده: «با استفاده از فیلترشکنهایی که اتصال مستقیم کاربران را با شبکه جهانی امکانپذیر میسازد، امکان اتصال امن برای آنها فراهم میشود.»
همچنین از دیگر مواردی که موجب از دست رفتن کنترل و اشراف اطلاعاتی غرب بر ایران میشود، تولید سیستمعامل ملی، پست الکترونیک ملی و مرورگر ملی است که در صفحات دهم و یازدهم به هر سه مورد حمله شده است.
از دیگر مواردی که نقش بسزایی در درز اطلاعات کاربران ایرانی به سرورهای سازمانهای اطلاعاتی غرب دارد، استفاده از شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک و توییتر و سرویسهای پیامرسان فوری موبایلی مثل «ویچت»، «تانگو»، «وایبر»، «واتساپ» و «اینستاگرام» است.
در این گزارش حتی این مورد نیز نادیده گرفته نشده و در صفحه یازدهم به فیلترینگ این سرویسها توسط «کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه» اشاره شده است.
در انتهای صفحه ۱۳ گزارش، دو پاراگراف حائز اهمیت آورده شده است:
«همزمان با پیچیده شدن راههای رصد کردن و نظارت بر فعالیتهای آنلاین که توسط دستگاههای دولتی و حکومتی دنبال میشود، یافتن مسیرهایی که کاربران ایرانی بتوانند از مسیرهای امن به ارتباط اینترنتی با دیگر کاربران در داخل کشور اقدام کنند نیز بیش از پیش اهمیت خود را نشان میدهد.
بعلاوه نهادهای بینالمللی نیز با گوشزد کردن تعهدات بینالمللی ایران در احترام به حریم خصوصی و آزادیهای فردی و اجتماعی، باید مقامات ایرانی را نسبت به نقض حقوق افراد توسط نهادهای ناظر، قضایی و امنیتی پاسخگو نگه دارند.»
از پاراگراف نخست به وضوح بر میآید که برنامه کلان غرب خصوصاً آمریکا برای «ایران پس از استقلال سایبری» اینست که اولاً در حوزه تکنیکی مدل سیستم داخلی کشور را بررسی کرده، راه نفوذ آن را یافته و در اختیار عوامل داخلی خود قرار دهند تا بتوانند همچنان حفظ ارتباط مستمر و ناشناس داشته باشند. از سوی دیگر عوامل آنها در داخل برای ایجاد هماهنگی با یکدیگر، ارتباطی امن و ناشناس بر قرار نمایند و توسط سیستمهای امنیت سایبر جمهوریاسلامی شناسایی نشوند.
پاراگراف دوم حکایت از احتمال گشودن پروندهای جدید علیه ایران در سازمان ملل دارد تا ذیل گزینه «نقض حقوق بشر» محوری برای «نقض حقوق کاربران سایبر» باز کنند و بدین بهانه، علاوه بر گسترش تحریمها، دیگر اهداف سیاسیشان را خصوصاً در زمینه افزایش وابستگی سایبری ایران به غرب، تحمیل نمایند.
در این راستا، صفحه ۱۸ گزارش با استناد به قطعنامه مصوب سازمان ملل تصریح کرده «مفهوم دسترسی به اینترنت به عنوان حقوق بشر برای اولین بار توسط اتحادیه بینالمللی مخابرات (ITU) در سال ۲۰۰۳ مطرح شد. سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۲ قطعنامهای تصویب کرد که بر اساس آن اتصال به اینترنت حق مردم جهان اعلام شده و آزادی بیان به صورت آنلاین و آزادی اینترنت باید توسط تمام کشورها محترم شمرده شود و کشورها میباست دسترسی آزادانه شهروندان به اینترنت را تضمین کنند.»
عنوان پاراگراف فوق علاوه بر نمایش عزم آمریکا در متهم نمودن ایران بعنوان متخلف از حقوق بشر سایبری، به نوعی نشاندهنده وسیله مستمسک آنها در آینده نزدیک میباشد و کاملاً واضح است که فضای پشت پرده گزارش اینترنت در زنجیر، به یک پرونده احتمالی سیاسی – قضایی زودهنگام جهانی بر ضد جمهوریاسلامی ایران باز میگردد.
این گزارش در صفحه ۱۶، در اقدامی خصمانه نسبت به اهداف اصلی سایبری جمهوریاسلامی ایران، عالیترین هدف سایبری ایران را فیلترینگ، و چهره دستگاهها و مسئولان مربوطه را دیکتاتور مأبانه نشان داده است. تا حدی که ابراز داشته: «شورای عالی فضای مجازی که بالاترین نهادی است که مسئولیت تعیین سیاستهای کلی فضای مجازی را بر عهده دارد، مستقیماً به دستور آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوریاسلامی در سال ۱۳۹۰ تشکیل شد. صدور حکم تشکیل این شورا توسط رهبر نشاندهنده اهمیت موضوع فیلترینگ در نزد مقامات عالیرتبه جمهوریاسلامی ایران بهشمار میرود.»
این مسئله در حالی بصورت بالا تحریف گردیده است که هدف اصلی از تشکیل شورای عالی فضای مجازی، ایجاد سازماندهی میان نهادهای سایبری کشور و شورایی برای هماهنگی بوده است نه فیلترینگ! از سوی دیگر نهادهای متولی تأیید فیلترینگ وبسایتها پیش از تشکیل شورای عالی فضای مجازی وجود داشتند و همچنان نیز این امر بر عهده همان نهاد هاست.
در واقع از آنجا که این شورا موظف است سیاستهای کلان امنیتی فضای سایبر ملی را نیز تهیه و تصویب نماید، مورد هجمه قرار گرفته است چرا که بطور مستقیم در تقابل با اهداف استعمارگرانه و جاسوسمحورانه آمریکا عمل مینماید.
این گزارش تنها به همین حد بسنده نکرده و در موارد متعدد دیگری، با اغراق نسبت به بحث فیلترینگ، فضایی ترسیم میکند که انگار تمامی مراکز امنیتی، قضایی و نظامی بصورت هر روزه مشغول بستن سایتهای مختلف هستند.
بعنوان نمونه، پس از آنکه از ارتش سایبری جمهوریاسلامی، پلیس فتا، شورای عالی فضای مجازی، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، دفتر اینترنت دادستانی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و … بعنوان نهادهایی یاد میکند که تمام وقتشان در راستای اعمال فیلترینگ صرف میشود، در صفحه ۱۷ بیان میدارد «مسدود کردن وبسایتهای اینترنتی در ایران در مواردی نیز با تصمیم کمیتهای تحت نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی با حضور نمایندگان صدا و سیما، مخابرات و وزارت اطلاعات صورت میگیرد. همچنین برخی سایتهای اینترنتی نیز با دستور مستقیم قوه قضاییه فیلتر میشوند.»
سیاهنمایی چهره نهادهای برقرار کننده امنیت سایبر ایران
گزارش اینترنت در زنجیر، در خصوص سیاهنمایی وجهه نهادهای امنیت سایبر جمهوریاسلامی، علاوه بر اختصاص دادن یک بخش ۵ صفحهای (صفحات ۲۹ الی ۳۳)، با مطرح نمودن مثالهای جزیینظیر جریان ستار بهشتی (وبلاگنویس ضد انقلاب)، دستگیری عوامل سایت «نارنجی»، دستگیری مسئولان شرکت «پات شرق گواشیر» (پشتیبان وبسایت نارنجی) و مسدود نمودن وبسایت «فیلتر شد» سعی بر آن دارد که تمامی فعالیتهای پلیس فتا و سپاه پاسداران انقلاباسلامی را در راستای ایجاد خفقان سایبری جلوه دهد حال آنکه بررسی دقیقتر موارد ذکر شده در گزارش نشاندهنده فعالیتهای ضد امنیتی و ضد انقلابی آنها است و عموماً با افراد یا نهادهایی در خارج از کشور ارتباط داشته و از طریق آنها علاوه بر هدایت در رسیدن به مقاصدی خاص، تأمین مالی میشدند.
بنا بر آنچه در صفحات ۲۹ الی ۳۳ گزارش آمده، نهادهای امنیت سایبر ایران خصوصاً پلیس فتا و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، هرکس که کوچکترین تخلفی در فضای سایبر مرتکب شود را ردگیری، دستگیر، زندانی، شکنجه و بعضاً به قتل میرسانند!
چنین اتهامی در حالی مطرح میشود که اساساً جرم موارد فوقالذکر، امنیت ملی بوده و فضای سایبر تنها وسیله ارتکاب چنین جرمی میباشد. نکته خاصی که در خصوص عملکرد وبسایت نارنجی قابل ذکر است، همانطور که از ظاهر وبسایت بر میآمد و همچنین بنا بر اذعان صریح گزارش، علاوه بر جرائم قانونی مطرح شده علیه آن، در حوزه «تحلیل گجت» فعالیت داشته است.
گجتها در فضای سیستمعامل و «اپ» ها در فضای شبکههای اجتماعی بهترین ابزار جاسوسی هستند که کاربر بدون اطلاع از این موضوع، بصورت داوطلبانه آنها را تهیه و نصب مینماید.
از سوی دیگر بر اساس انبوهی از اسناد موجود، آنچه که در آمریکا از سوی «جامعه اطلاعاتی»[۱۰]این کشور، خصوصاً سه سازمان «آژانس امنیت ملی»، «آژانس اطلاعات مرکزی»[۱۱] و «اداره تحقیقات فدرال»[۱۲] صورت میگیرد، تحت نظر داشتن، ردگیری و جاسوسی ۲۴ ساعته شهروندان آمریکایی و دیگر مردم جهان است.
افشاگریهای ادوارد اسنودن در سال ۲۰۱۳، تنها بخش کوچکی از فعالیتهای ضد حریم خصوصی و جاسوسمحورانه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا را شرح میدهد.
در بخش دیگری از گزارش بصورت ضمنی مشخص گردیده که عوامل نفوذی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا با چه پوشش و عنوانی فعالیت میکنند و این سازمانها از چه طرقی با عواملشان در ایران تماس بر قرار میکنند.
این بخش که در صفحه ۳۴ گزارش قرار دارد، پس از متهم نمودن دولت ایران به هک جیمیل کاربران ایرانی، ادعا نموده «هکرها اصولاً در پی دستیابی به اطلاعات شخصی و جاسوسی کردن از کاربران هستند. در مورد هکرهای دولتی این خطر وجود دارد که با جمعآوری اطلاعات فعالان حقوق بشر و جاسوسی از آنها، این فعالین به زندان افتاده و تحت شکنجه قرار بگیرند.»
با توجه به عنوان «فعالان حقوق بشر» و بررسی نمونههای گذشته این افراد، با چهرههایی نظیر نسرین ستوده، مهرانگیز کار، بعضی مدافعین رفع حصر سران فتنه، افراد حاضر در جریانات ضد اسلامی فمینیسم، افرادی که به اسم حمایت از حقوق کارگران به دنبال مقاصد سیاسی هستند و … میرسیم.
در واقع فعال حقوق بشر غربی در ایران کسی است که در راستای اهداف سیاسی غرب (خصوصاً آمریکا) در ایران یا خارج از مرزهای ایران، علیه جمهوریاسلامی فعالیت مینماید.
در روزهای اخیر بارزترین چهره فعال حقوق بشر در رسانههای جهانی «احمد شهید» است که بصورت مداوم با ارسال گزارشهای بیپایه و غیر مستند، به گسترش زمینه محکوم نمودن ایران در سازمان ملل کمک میکند.
کمپین بینالمللی حقوق بشر، مخالف تحریمهای سایبری علیه ایران!
در صفحه ۳۵ گزارش اینترنت در زنجیر بیان شده: «پیشتر کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران به همراه ۹ سازمان مدافع حقوق بشر و آزادی اینترنت در نامهای به شرکت یاهو از این شرکت بزرگ خواسته بودند تا به محدودیتهای کاربران برای استفاده از خدمات آن در داخل ایران خاتمه دهند.
البته به دنبال ماهها تلاش فعالان حقوق بشر و آزادی اینترنت برای لغو این تحریمهای مرتبط با تبادلات پولی ایرانیان برای خرید تجهیزات و سرویسهای اینترنت، وزارت خزانهداری دولت اوباما با پاسخ مثبت به فعالین اینترنتی و حقوق بشر، با صدور یک مجوز عمومی برای ارتباطات شخصی (Personal Communications) خرید اقلام یاد شده در این زمینه را برای ایرانیان امکانپذیر کرد. به موجب این مجوز عمومی خرید نرمافزارها، اپلیکیشنهای موبایل، سختافزار گوشیهای تلفن همراه، رایانههای شخصی و همچنین پرداخت برای میزبانی وبسایت و مواردی از این دست از دایره رژیم تحریم خارج شد تا شهروندان ایرانی به خرید این خدمات و تجهیزات بپردازند.»
سؤال مهم اینست که چرا کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران که سابقه طولانی در تنظیم متون منتهی به افزایش تحریمها علیه ایران دارد، این بار بر خلاف رویه همیشگیاش، تلاش نموده تا تحریمهای سایبری و حتی مالی مرتبط با سایبر را برای کاربران ایرانی حذف کند؟
با توجه به اینکه این کمپین مستقل نیست و از مشی سیاسی دولت آمریکا پیروی میکند، پس پرده این رفع تحریم چه چیزی از سوی دولت آمریکا برای ایران وجود دارد؟
امروزه سازمان ملل، شورای امنیت و جامعه غرب با فشار آمریکا، هر روز سعر در افزایش شدت و گستره تحریمها علیه ایران دارد. حتی در مواردی، کالاهایی تحریم شدهاند که علناً بر خلاف حقوق بشر میباشد. از جمله تحریم بعضی داروها یا قطعات صنایع هوایی غیر نظامی که با جان مسافرین ارتباط دارد اما دولت آمریکا از رفع تحریم این اقلام نیز کنار نکشیده است. ولی به سادگی نه تنها درخواست رفع تحریم تجهیزات و خدمات سایبری را میپذیرد بلکه در راستای پیشرفت آن نیز امکان استفاده از امور بانکی را به ایرانیان میدهد.
یک نکته بسیار حائز اهمیت است! جمهوریاسلامی همواره در سه حوزه نه تنها تحریم نشده، بلکه حتی تهدید به تحریم هم نشده است:
۱- انواع نرمافزارهای پایه نظیر سیستمعاملها
۲- انواع سختافزار شامل تلفن همراه، تبلت، لبتاب و …
۳- انواع سرویسهای ارتباط سایبری نظیر تلفن ماهوارهای، خطوط دیتا، اینترنت و …
این مسئله به دلیل تعهد آمریکا در برابر قطعنامه ۲۰۱۲ سازمان ملل نیست چرا که آمریکا بسیاری دیگر از توافقات و قطعنامههای سازمان ملل را برای افزایش فشار علیه ایران نقض نموده؛ بلکه از این جهت است که به وسیله ارائه این امکانات و خدمات به مردم هر کشوری، از اطلاعات فردی، اجتماعی تا سطوح بالای اداری آن کشور را به سادگی شنود و کنترل میکند.
قطعاً همانطور که در گزارش اینترنت در زنجیر هم ملاحظه شد، تمام تلاش غرب بر آن است که این اشراف اطلاعاتی دچار صدمه نشود و پایدار باقی بماند. از این رو حتی به رفع تحریم نیز روی میآورد.
* کلام آخر
خطاب به ملت شریف ایران
آنچه که امروز بهعنوان ماحصل ۳۶ سال مقاومت، در دست ما قرار دارد، انقلابی است که انشاالله زمینه تحقق انقلاب اسلامی جهانی حضرت بقیهالله(عج) خواهد شد. از این جهت جبهه باطل که به تعبیر قرآن مجید «شَیاطین مِنَ الجِّنِ وَ الاِنس»[۱۳] هستند، تمام تلاششان را برای براندازی این انقلاب بکار خواهند گرفت.
از ابتدای پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به امامت حضرت روحالله(ره) دشمنان حق، هر روز استراتژی نوین برای ناکام گذاشتن انقلاب طرحریزی و اجرا کردند اما به مدد الهی و بصیرت امام و امت، همه آنها یکی پس از دیگری خنثی گردید.
امروز جدیدترین استراتژی کلان دشمن برای براندازی نظام و انقلاب اسلامی، مبتنی بر فضای سایبر است که در اصل نوعی «کودتای سایبری»[۱۴] است.
آنچه که امروز هدف اصلی دشمنان است، اشراف کامل اطلاعاتی بر فرد فرد ایرانیان و رصد دائمی آنها است تا در زمان مقتضی، از اطلاعات کسب شده علیه اشخاص و نظام استفاده گردد.
البته این امر از چشمان همیشه بیدار سربازان و پاسداران انقلاب مغفول نمانده و برای خنثیسازی آن همانند دیگر توطئههای پیشین، اهتمام میورزند اما این بار نیاز است تمامی مردم ایران چشمانی باز داشته باشند و خود را از گزند و سوءاستفاده سرویسها و امکانات بظاهر رفاهی سایبری غرب که در اصل موظف به رصد، جاسوسی و ذخیره اطلاعات کاربران هستند در امان نگه دارند.
در این راستا و برای عبور از این فتنه نیز باید با ایمانی راسخ و عزمی ملی، استقلال ایران در حوزه سایبر را رقم زد تا به دفع خطر جاسوسی و اشراف اطلاعات سایبری دشمن منتج شود.
لذا در این راه تحقق شبکه ملی اطلاعات با ملزومات و پیوستهای امنیتی مهمترین جایگاه را در آینده دارد.
همواره این را بخاطر خواهیم داشت که در هر کاری که دشمن از انجام آن بیشتر عصبانی و مضطرب شود، اهتمام بیشتری خواهیم ورزید.
* پیوست
* مروری اجمالی بر پشت پرده سرویسهای سایبری غرب
– فیسبوک][۱۵
مهمترین ابزار کنترل جمعیت سایبری آمریکا و مجموعه شش چشم است که ریاست آن بر عهده «مارک زاکربورگ»[۱۶]، مأمور رسمی CIA آمریکا و عضو لابی صهیونیستی است.
این وبسایت عمیقاً از سوی CIA و NSA حمایت مالی و حقوقی میشود تا اهداف اطلاعاتی آمریکا بخوبی محقق شوند.
اوباما در دوره نخست ریاست جمهوریاش با اشاره به اهمیت و جایگاه فیسبوک برای آمریکا اعلام داشت که این وبسایت به همراه «توییتر»[۱۷]، «گرند استراتژی»[۱۸] آمریکا است.
اهداف اصلی فیسبوک و شبکههای اجتماعی نظیر آن عبارتست از:
الف) دستیابی به اطلاعات کاملاً خصوصی و شخصی هر فرد
ب) تحلیل حالات روانی، رفتار، عقاید، سطح دانش و اطلاعات، میزان به روز بودن اطلاعات، نگاه سیاسی، استعدادهای بالقوه و بالفعل و …
پ) شناسایی شبکه ارتباطی و مخاطبین هر فرد
ت) گزینش افراد مناسب در هر کشور، متناسب با پروژههای اطلاعاتی – امنیتی علیه آن کشور
«مجید جمالی فشی»، تروریستی که عملیات بمبگذاری ترور دانشمند هستهای «شهید مسعود علی محمدی» را بر عهده داشت، از همین طریق به دام سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل افتاد و به دلیل حجم انبوهی از اطلاعات محرمانهاش که در اختیار سازمانهای اسرائیلی نظیر موساد بود، راهی جز تن دادن به خواستههای آنان نداشت.
بر اساس اسناد اسنودن، فیسبوک یکی از هفت شرکتی است که در پروژه «پریسم»[۱۹] اطلاعات کاربرانش را به آژانس امنیت ملی آمریکا میدهد.
هدف فیسبوک در ایران، سوزاندن ۷۸ میلیون ایرانی و گروکشی اطلاعاتی از آنها علیه خود و کشورشان میباشد.
– توییتر
پروژه توسعه و تحقیقات شرکت سهامی « اودئو» است که با هدف عادت دادن مردم به مخابره لحظه به لحظه وقایع زندگیشان کلید خورد.
این امکان باعث میگردد آن دسته از اطلاعاتی که از طریق دیگر سایتهای اینترنتی حتی شبکههای بزرگ اجتماعی، قابل حصول نیست، از مردم استخراج نموده و در اختیار سازمانهای اطلاعاتی غرب قرار گیرد.
– وایبر[۲۰]
یک سازمان جمعآوری اطلاعات سایبری اسرائیلی است که فرمانده آن «تولمن مارکو»[۲۱] از افسران ارتش اسرائیل است. این سازمان تحت نظر «یگان دفاع سایبری ملی اسرائیل» قرار دارد.
بر اساس آخرین آمار وبسایت الکسا، ۱۰% از کل کاربران وایبر در جهان ایرانیان هستند.
در حال حاضر حرفهای ترین، دقیقترین و جامعترین سرویس جمعآوری و ذخیره اطلاعات خصوصی افراد در کشور، نرمافزار وایبر است که به دلیل رایگاه بودن امکاناتش، طرفداران بیشتری نسبت به دیگر سرویسها به خود اختصاص داده است.
– ویچت[۲۲]
پروژه جایگزینسازی ویچت بجای فیسبوک که در ایران فیلتر شده است، توسط شرکت سازنده آن به نام «تِنسِنت»[۲۳] و به دستور آژانس امنیت ملی آمریکا صورت پذیرفت.
شرکت چینی تنسنت که یکی از چهار شرکت برتر جهان در حوزه تکنولوژی اطلاعات است، این نرمافزار را بصورت رایگان منتشر نموده و بر اساس آخرین اطلاعات موجود به بیش از ۱۵ زبان ترجمه کرده است.
کاربران ویچت نیز همانند دیگر سرویسهای معرفی شده، هیچ راه گریزی از سرقت اطلاعات شخصیشان ندارند.
ورود به صفحهی اختصاصی مقاله در کتابخانهی سایت، جهت دریافت متن آن با فرمت PDF
————————————————————————–
* منابع
۱- اتیمولوژی واژه «سایبر» در صفحه ۷:
کتاب سایبر تروریسم در ۷ گام، نوینسده مهندس علیرضا راهداری، انتشارات نظری
۲- نقشه خطوط تلگراف جهان در سال ۱۸۷۵ در صفحه ۷:
وبسایت ویکیپدیا انگلیسی با عنوان «Second Industrial Revolution» و به آدرس:
www.en.wikipedia.org/wiki/Second_Industrial_Revolution
۳- قرار داد UKUSA موسوم به «پنج چشم» در صفحه ۸:
وبسایت ویکیپدیا انگلیسی با عنوان «UKUSA Agreement» و به آدرس:
www.en.wikipedia.org/wiki/UKUSA_Agreement
۴- همکاری شرکت VeriSign با آژانس امنیت ملی آمریکا در صفحه ۹:
خبرگزاری تابناک: با عنوان «پایانی بر حوزه امنیت اطلاعات!» – کد خبر: ۳۶۶۱۷۰ و به آدرس:
۴- حفره امنیتی در گواهینامه SSL شرکت Open SSL در صفحه ۹:
وبسایت شرکت بیان به آدرس:
۵- جامعه اطلاعاتی آمریکا (US Intelligence Community) در صفحه ۱۳:
وبسایت رسمی جامعه اطلاعاتی آمریکا به آدرس:
۶- افشاگریهای ادوارد اسنودن در صفحه ۱۴
وبسایت ویکیپدیا انگلیسی با عنوان«Edward Snowden» و به آدرس:
www.en.wikipedia.org/wiki/Edward_Snowden
۷- احمد شهید در صفحه ۱۳:
خبرگزاری جهاننیوز با عنوان «”احمد شهید” کیست؟» به آدرس:
www.jahannews.com/vdcbzgb89rhb9wp.uiur.html
۸- حذف تحریمهای مالی ایران مرتبط با دریافت خدمات سایبری شخصی در صفحه ۱۵:
وبسایت کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران به آدرس:
www.persian.iranhumanrights.org/1392/11/gl-treastury/
۹- کودتای سایبری در صفحه ۱۷:
وبسایت «بررسی و شفافسازی آژانس امنیت ملی آمریکا»، با عنوان «برنامههای آمریکا تحت نظر مراکز امنیتی ایران است» به آدرس:
۱۰- پشتپرده فیسبوک در صفحه ۱۸:
«دوره امنیت استراتژیک در نبردگاه سایبر» منتشر شده در پایگاه «بررسی و شفافسازی آژانس امنیت ملی آمریکا»، جلسه نهم با عنوان «دکترین گوفِیس، آن روی سکه تکنولوژی سایبر» با آدرس:
۱۱- مجید جمالی فشی در صفحه ۱۹:
مستند «ویندوز قرمز»، وبسایت گرداب به آدرس:
۱۲- پروژه پریسم آژانس امنیت ملی آمریکا در صفحه ۱۹:
خبرگزاری فارس، کد خبر: ۱۳۹۲۰۵۰۷۰۰۱۳۶۰ به آدرس:
www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920507001360
۱۳- پشت پرده وایبر در صفحه ۲۰:
«دوره امنیت استراتژیک در نبردگاه سایبر» منتشر شده در پایگاه «بررسی و شفافسازی آژانس امنیت ملی آمریکا»، جلسه یازدهم با عنوان «چشم ششم، جاسوس ناشناخته» با آدرس:
۱۴- پشت پرده ویچت در صفحه ۲۰:
پایگاه بررسی و شفافسازی آژانس امنیت ملی آمریکا با عنوان «پشت پردههای یک پروژه امنیتی با نام WeChat!»
به آدرس:
———————————————————————
[۱] National Security Agency
[۲] Edward Snowden
[۳] www.iranhumanrights.org
[۴] Cyber Space
[۵] ریشه کلمه Cyber به واژه یونانی Kybernetes به معنی «سکاندار» باز میگردد که ماهیت کنترل را در خود دارد.
[۶] مجموعه شش چشم عبارتست از پنج عضو قرار داد UKUSA بعلاوه رژیم اسرائیل
[۷] خبرگزاری تابناک: پایانی بر حوزه امنیت اطلاعات! – کد خبر: ۳۶۶۱۷۰
[۸] bayan.blog.ir/1393/01/19-1
[۹] Backdoor
[۱۰] Intelligence Community
[۱۱] Central Intelligence Agency – CIA
[۱۲] Federal Bureau of Investigation
[۱۳] سوره مبارکه انعام – آیه ۱۱۲
[۱۴] پایگاه بررسی و شفافسازی آژانس امنیت ملی آمریکا: «برنامههای آمریکا تحت نظر مراکز امنیتی ایران است»
[۱۵] Facebook
[۱۶] Mark Zuckerberg
[۱۷] Twitter
[۱۸] Ground Strategy
[۱۹] Prism
[۲۰] Viber
[۲۱] Talman Marco
[۲۲] WeChat
[۲۳] Tencent