به تبع فراگیری دانش سایبرنتیک در دهههای اخیر، هوش مصنوعی نیز که هوشمندسازی ماشینها را بر اساس منطق دانش سایبرنتیک بر عهده دارد، از جایگاهی ویژه و بیبدیل برخوردار شد. امروز با یک جستجوی ساده در فضای سایبر میتوان دیدگاهها و نظرات مختلفی را در خصوص مزایا و معایب هوش مصنوعی بهدست آورد؛ از نگاههایی که صد در صد مخالف توسعهی هوش مصنوعی در زندگی انسان هستند تا نگاههایی که تمام ظرفیت نهفته در این دانش و تکنولوژیهای حاصل از آن را فرصت ناب میدانند. اما در این پیوستار، کدام نگاه درست است؟
همین ابتدا باید بیان شود که اساس هوش مصنوعی بابت ارائهی ویژگیهایی مانند سهولت، دقت، سرعت و … در بسیاری از امور، کاملاً مطلوب است و جمهوری اسلامی ایران نباید نسبت به مزایای هوشمندسازی در عرصههای مختلف دچار غفلت شود. اما به همین میزان و شاید بیش از آن، اهمیت دارد که متوجه باشیم هوش مصنوعی، صرفاً یک حوزهی نوین تکنولوژیک نیست بلکه کاملاً برخوردار از ایدئولوژی بوده و اهداف مشخصی را در حوزهی ایجاد حاکمیت جهانی دشمن، دنبال مینماید.
لذا هوشمندسازیهای بیرویه -خصوصاً در زمینهی اعمال کنترلهای اجتماعی که در مغایرت با مبانی شرعی دین مبین اسلام و قوانین نظام اسلامی است- که بدون مداقه در مفاهیم و مبانی پایه و صرفاً به ابتناء نوعی ولع تکنولوژیک تجویز میشود، تدریجاً کشور را بهسمت تحت سلطه قرار گرفتن سوق میدهد.
- اما چرا چنین ادعایی مطرح است؟
واقعیت این است که هوش مصنوعی، فراتر از خودکارسازی است، امکان یادگیری دارد و ورودی فرآیندهای تصمیمات آینده را تأمین و بدین ترتیب رسیدن به نتایج منسجم بر اساس اطلاعات و تجربیات گذشته را تسریع و تسهیل مینماید. همین توصیف از هوش مصنوعی است که معمولاً در ابتدا مثبت و جذاب به نظر میآید، اما بطن آن بدان معنا است که مسألهی بسیار مهم و حیاتی تصمیمسازی و تصمیمگیری از کنترل عموم انسانها خارج و در اختیار معدود انسانهایی قرار میگیرد که هوش مصنوعی را کنترل میکنند.
لذا این اشتباه رایج را باید کنار گذاشت که «هوش مصنوعی و خروجی آن -که همان هوشمندسازی است- صرفاً جنبهی رفاه بشری دارد و ابزاری است برای تسریع، تدقیق و تسهیل امور جاری». واقعیت آن است که هوش مصنوعی، کاملاً در حوزهی تصمیمسازی و تصمیمگیری دخالت کرده و تدریجاً انسان را از این جایگاه مهم کنار میگذارد. بهعبارت دیگر در صورت میل بیش از حد بهسمت هوشمندسازی مسائل مختلف در کشور، این نکتهی بارز رخ خواهد داد که تصمیمات جهانی از طریق روال هوشمند به کشورها القاء میشود، چیزی که تکینگی تکنولوژی[۱] نام دارد.
- تکینگی تکنولوژی چیست؟
تکینگی تکنولوژی، بیانگر وضعیتی است که در آن، فهم و محاسبات ذهنی انسان توسط ماشین شکل بگیرد، در این صورت انسان توسط ماشین هوشمند کنترل میشود زیرا آن چیزی را میفهمد که ماشین به وی ارائه میکند. حال اگر تصور میکنید که چنین چیزی محال است یا حدأقل در آیندهی دور ممکن است محقق شود، مثال زیر را ملاحظه فرمایید.
کاربران فضای سایبر، عموماً برای جستجوی هر محتوایی از موتورهای جستجو استفاده میکنند. طبق آمار، اکثر کاربران -خصوصاً در ایران- از موتور جستجوی گوگل بهره میبرند، بدین طریق که یا گوگل را از طریق آدرس www.google.com باز نموده و در نوار جستجو، عبارت مدنظر را وارد میکنند یا پس از باز کردن مرورگر -اعم از کروم، فایرفاکس، اپرا و … – بهصورت مستقیم در بخش آدرس مرورگر، عبارت خود را برای جستجو مینویسند که در آن صورت مرورگر بهصورت خودکار، نتایج را از موتور جستجوی گوگل دریافت و ارائه میکند.
حال اگر واژهی Iran را در گوگل جستجو کنیم، چه نتایجی خواهیم داشت؟
طبق تصویر فوق، ملاحظه میشود که معرفی گوگل از ایران برای کاربران، کشوری است که عموماً درگیر مناقشات و بحرانهای اجتماعی است که ارتباط دارد با سبک قدرت و حاکمیت در این کشور. بهعبارت دیگر، ایران از منظر گوگل کشوری است که هژمون حاکمیتی مبتنی بر ایدئولوژی شبیه به کرهی شمالی دارد و جریان آزادیخواهی که عموماً زنان هستند و قصد رها کردن جامعه از این هژمون را دارند.
حال همین جستجو را در موتور جستجوی یاندکس به آدرس www.yandex.com که متعلق به کشور روسیه است و سیاستهای محتوایی آن کاملاً مغایر با آمریکا است، تکرار میکنیم. نتایج بهصورت زیر است:
مشاهده میشود که ایران از منظر یاندکس، کاملاً فرهنگی و پر افتخار و با اقتدار معرفی میشود و خبری از مسائل زودگذر اجتماعی که گوگل، آنها را بهعنوان نماد ایران بیان کرده، نیست.
در همین خصوص، یووال نوح هراری، استاد دانشگاه اورشلیم در رژیم صهیونیستی و از نظریهپردازان حوزهی بایوسایبرنتیک و هوشمندسازی جوامع انسانی که طرح یهود برای کنترل جهانی انسانها را یاری میکند، اعتراف مهمی دارد:
حتی در جوامع بهظاهر آزاد، الگوریتمها ممکن است قدرت را در دست بگیرند زیرا از طریق تجربه یاد میگیریم در مسائل بیشتر و بیشتر به آنها اعتماد کنیم و به تدریج تواناییهایمان را برای تصمیمگیری از دست میدهیم.
فقط به این فکر کنید که طی تقریباً دو دهه، میلیاردها انسان به موتور جستجوی گوگل برای فهم مهمترین مسائل اعتماد کردند و همهی ما عموماً جایی به غیر از گوگل دنبال اطلاعات نمیگردیم. به همین نسبت، همانطور که بهطور فزایندهای برای یافتن پاسخها به گوگل اعتماد میکنیم، در نتیجه توانایی ما برای جستجوی اطلاعات به وسیلهی خودمان کاهش مییابد.
این یعنی حتی همین حالا نیز «حقیقت» آن چیزی است که گوگل میگوید، نه آن چیزی که واقعاً هست![۲]
حال به این فکر کنیم که روزانه یا هفتگی، چه میزان از سؤالات و ابهامات خود را از موتور جستجوها و فضای سایبر دریافت میکنیم؟ از ترجمهی لغات و واژگان زبانهای دیگر گرفته تا اطلاع از مسائلی که میشنویم، و حتی فراتر، انجام پژوهشها و پروژههای رصدی سطح بالای دانشگاهی و نیروهای مسلح!
چقدر به این مهم فکر کردهایم که تفکر و دیدگاه ما در خصوص تمامی موضوعات، بهصورت حساب شده توسط ماشین هوشمندی که گوگل نام دارد، در حال کنترل است و بهصورت کاملاً عامدانه دچار جهتگیری شده است؟
آنچه بیان شد، صرفاً مثال کوچکی است از تحقق تکینگی تکنولوژی که در ابتدای این راه است و هیچ شباهتی با غایتی که جریان یهودی – غربی برای نظم نوین جهانی از طریق هوشمندسازی ترسیم کرده است، ندارد. اما همین مقدار کوچک و ابتدایی، نشان میدهد که تکینگی تکنولوژی نه تنها غیرواقعی نیست، بلکه حد کامل آن میتواند بسیار نزدیک باشد. از این رو وقتی تمامی ارکان حاکمیت را با هوشمندسازی، بهسمت پردازش اطلاعات خارج از حیطهی اختیار خود میبریم، به معنای تفویض حاکمیت به سازندگان و متولیان هوش مصنوعی است.
بررسی تاریخچهی هوش مصنوعی نیز این ادعا را ثابت مینماید. روند تکامل هوش مصنوعی، تاکنون از مراحل زیر گذر کرده است:
- ۱۹۴۳ تا ۱۹۵۶: طرح مبانی اولیهی هوش مصنوعی؛
- ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۹: طرح آرزوهای بزرگ؛
- ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۳: تحقق بخشی از آرزوها؛
- ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۶: طراحی و عملیاتی شدن سیستمهای خبره؛
- ۱۹۸۶ تا کنون: استفاده از الگو و الگوریتم شبکههای عصبی در هوش مصنوعی؛
- ۱۹۸۷ تا کنون: استدلال احتمالی و یادگیری ماشین؛
- ۲۰۰۱ تا کنون: استفاده از دادههای بزرگ در هوش مصنوعی؛
- ۲۰۱۱ تا کنون: ورود هوش مصنوعی به موضوع شباهت ادراک با انسان از طریق یادگیری عمیق؛[۳]
از زمان ورود هوش مصنوعی به حوزهی یادگیری، یکی از احتمالاتی که اکنون میتوانست برای آن، تحقق قائل شد این بود که بتوان نوعی از هوش مصنوعی را ساخت که مشابه انسان درک کند و تصمیمگیری نماید؛ آرزویی که از زمان ایجاد حوزهی یادگیری عمیق در حال تحقق است و امروز صحبت از هوشهای مصنوعی خودیادگیرنده و خودتکامل میشود که کاربردهای گستردهای در موضوعات نظامی، حاکمیتی و راهبردی دارد.
اما هوشمندسازی، نیاز به یک متغیر بسیار مهم برای کنترل دارد که از طریق کنترل آن بتواند همه چیز را در اختیار بگیرد. ابتدا بهنظر میرسد این متغیر بسیار مهم و کلیدی، اطلاعات باشد. این یک پاسخ کاملاً درست است اما انسانها -خصوصاً حاکمیتها- بهخوبی میدانند ارائهی اطلاعات شخصی و خصوصی به دیگران چه عواقبی در پی دارد. پس هوش مصنوعی چه چیز دیگری را میتواند کنترل کند تا تمامی انسانها را در اختیار داشته باشد، در عین حالی که حساسیت کنترل اطلاعات را ایجاد نکند؟
اگر بتوان پدیدهای را بهعنوان متغیر کنترل معرفی کرد که ضمن آنکه خود اطلاعات نیست و حساسیت ملتها را به میزان کنترل اطلاعات آنها برانگیخته نمیکند، اما کاربرد کنترلی کاملی برای سلطهی هوش مصنوعی بر جهان داشته باشد، آیا میتوان ادعا نمود که با یک تحول عظیم مواجه هستیم؟
تحولی که میتوان آن را انقلاب صنعتی پنجم نامید …
[۱] Technological Singularity,
[۲] «بیست و یک درس برای قرن بیست و یکم»، یووال نوح هراری، ترجمهی سودابه قیصری، ترجمه و نشر کتاب پارسه، تهران، ۱۳۹۷، صفحهی ۷۸،
[۳] «هوش مصنوعی، رویکردی مدرن»، استوارت راسل و پیتر نورویگ، ترجمهی بهروز مینایی بیدگلی، انتشارات مدیریت دانش، سال ۱۴۰۱، صفحهی ۳۸،